شیعه خانه امام زمان (عج)

پایگاه فرهنگی ،مذهبی شیعه خانه امام زمان (عج)

شیعه خانه امام زمان (عج)

پایگاه فرهنگی ،مذهبی شیعه خانه امام زمان (عج)

هدف این پایگاه کمک به شناخت بهتر و عمیق تر مسائل جامعه،باید ها و نباید های شیعه خانه امام زمان(عج) و تعالی فرهنگ ایرانی اسلامی می باشد.

پیام های کوتاه
  • ۳ آبان ۹۴ , ۱۸:۰۰
    ...
  • ۲ آبان ۹۴ , ۱۱:۳۳
    ...
  • ۲۴ مهر ۹۴ , ۱۵:۴۵
    شعر
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۸/۰۳
    ...

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Shia muslim» ثبت شده است

🔅 استاد رائفی پور :


🔹امشب (شب قدر) یه چیزی از امام زمان( عج )بخواهیم. 


🔸اما اگر نظر من رو میپرسید هیـــــچ چیز جز خودش را نخواهید! 


🔹همه مریضها شفا پیدا کنند، همه برهنه ها پوشانده شوند، همه اسیرها آزاد شوند، یعنی چی؟! یعنی تو ظهور کنی... 


🔸ازش خودش را بخواهید. بگید خدایا تو را به این قرآنت به این اهل بیت  پیامبرت( ص)، امام زمانم رو به من بشناسون. 


🔹به امام زمان( عج )بگید هر چی که صلاح هست به من بده. دنیا تون رو میده آخرتتون هم میده. 


🔺خودتون رو تسلیم خدا و اهل بیت علیهم السلام بکنید.


  • فرشید واحدی


🔹 امام صادق در حدیثی فرمودند: زمانی می آید که هیچکدام از شما برای پولش، جایی پیدا نمیکند(همه خیانتکار میشوند). کاهلی گفت: در چه زمانی است؟ امام فرمود: وقتی امامتان غائب شود... پس دوری کنید از شک و تردید. شک ها را از خودتان دور کنید. به شما دستور داده اند که از شک دور باشید. پس خودتان را از آن دور کنید.

📚 بحارالانوار ۱۴۶/۵۱ ح۱۷


🔸 توجه: شک، مقدمه ی انکار است و اگر با پدید آمدن تردید به دنبال جواب آن نباشیم، خواه ناخواه به انکار تبدیل میشود و انسان را به هلاکت میرساند


#وظایف_منتظران ۳۴


✅ کانال پیام های مهدوی موسسه مصاف

  • فرشید واحدی


🔹در ایران باستان، کسی اجازه دیدن چهره همسران شاه را نداشت وشاهان همواره زنان خود را در کجاوه حمل میکردند.اما چهره کنیزان رعیت باید دیده میشد چون رعیت ها آزادی نداشتند، از داشتن حجاب منع میشدند. بنابراین حجاب از ایران باستان تاکنون نماد آزادی زن بوده و هست.


🔸یک سری گناه ها مثل دزدی شیرین است به هر حال از پول استفاده میکنی، اما بد حجابی گناهی است دو سرباخت که هیچ منفعتی ندارد. از قضا بدحجابی خانم ها، به نفع مردهای هوسران است . . .



🔹مانکن های فشن شو، عینا در مقام کالا تبلیغاتی هستند، ودقیقا همان اندازه بی ارزش، که اگر۱۰۰گرم افزایش یا کاهش وزن داشته باشند، کنار گذاشته میشوند.


🔸بیشتر آنها پس از مدتی دچار بیماری «بی اشتهایی عصبی میشوند».به دلیل اینکه این افراد در رژیم غذایی خود، پس از بلع غذا، می بایست غذا را پس بزنند تا افزایش وزن پیدا نکنند.و به تدریج بر اثر ابتلا به همین بیماری خواهند مرد.


🔺و این است تبرج! دیده شدن به هر طریق ممکن...


💠التماس دعا فرج


✅کانال رسمی استاد علی اکبر رائفی پور و موسسه مصاف 

  • فرشید واحدی

🔹 آیا می شود نام امام زمان را به نام خاص بگوییم؟

در این باره چهار مدل روایات به ما رسیده است:

۱- جایز نیست مطلقا.

 ۲- جایز نیست تا هنگام ظهور.

۳- جایز است در صورت نبودن خطر و تهدید.

۴- جایز است.


🔺 روایاتی داریم که در آن به صراحت، اشاره به نام خاص حضرت شده؛ بعنوان نمونه: امام صادق فرمودند «خلف صالح از فرزندانم، مهدی ست. نامش «محمد» و کنیه اش ابوالقاسم...»

📚 کشف الغمه ج۲؛ کمال الدین.


🗣 گاهی دانشمندان شیعه هم در کتب شان، نام حضرت را نقل کرده اند: افرادی چون شیخ مفید، سیدِ مرتضی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، علامه حلی، محقق کرَکی، اِربِلی، علامه مجلسی، شهید اول، قاضی نعمان...


🔅 نتیجه اینکه :  تنها راه جمع بین روایات، این است که بگوییم در زمان غیبت کبری، اگر بُردن نام آن حضرت، موجب ضرر و زیان نگردد جایز است. به قول معروف (هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد)

📚منابع در درسنامه مهدویت، ج۱، ص۲۰۲-۲۱۵


#شناخت_امام_زمان ۳۳


✅ کانال پیام های مهدوی

  • فرشید واحدی


🔹 فلزی که در هواپیما به کار رفته با فلزی که در ماشین به کار می رود، بسیار متفاوت است. هواپیما باید از فلزی ساخته شود که بسیار مقاوم باشد. اگر از همان فلزی که در ماشین استفاده می کنند، در هواپیما به کار ببرند، بسیار خطرناک است.


🔸 بسیار اتفاق افتاده ماشین در حال حرکت خراب میشود و مسافران پیاده میشوند و عیبش را برطرف میکنند ولی هواپیما به خاطر اینکه در معرض سقوط قرار نگیرد از فلزات و قطعات مطمئنی ساخته میشود.


❗️ یاران امام حسین در روز عاشورا و یاران خاص امام زمان در هنگام ظهور همانند موادی هستند که باید در یک هواپیمای بزرگ به کار ببرند. باید مستحکم و استوار باشند. چون سقوط آنها، سقوط همه چیز است...


#تمثیلات_ و مثال های مهدوی

  • فرشید واحدی

وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ

 

در کتاب تورات که از کتب آسمانی به شمار می‌رود و هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادی از آمدن مهدی موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است که چون مضمون‌های آن بشارات در قرآن کریم و احادیث قطعی و متواتر اسلامی به صورت گسترده‌ای وارد شده و نشان می‌دهد که مسأله‌ی «مهدویّت» اختصاص به اسلام ندارد.
در زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ که تحت عنوان «مزامیر» در لابلای کتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به بیان‌های گوناگون داده شده است و می‌توان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشاره‌ای به ظهور مبارک آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است و جالب توجّه این که، مطالبی که قرآن کریم درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از «زبور» نقل کرده است عیناً در زبور فعلی موجود است و از دست‌برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.
قرآن کریم چنین می‌فرماید: (وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) (1)
«ما علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم که (در آینده) بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.»
مقصود از «ذکر» در این آیه‌ی شریفه، تورات موسی ـ علیه السّلام ـ است که زبور داود ـ علیه السّلام ـ پیرو شریعت تورات بوده است.
این آیه‌ی مبارکه از آینده‌ی درخشانی بشارت می‌دهد که شرّ و فساد به کلّی از عالم انسانی رخت بر بسته، و اشرار و ستمکاران نابود گشته‌اند، و وراثت زمین به افراد پاک و شایسته منتقل گردیده است. زیرا کلمه‌ی «وراثت و میراث» در لغت، در مورادی استعمال می‌شود که شخص و یا گروهی منقرض شوند و مال و مقام و همه‌ی هستی آنها به گروهی دیگر به وراثت منتقل شود.
 به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامی ـ از طریق شیعه و سنّی ـ این آیه‌ی شریفه مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ می‌باشد، و قرآن کریم این مطلب را از زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ نقل می‌کند، و عین همین عبارت در زبور موجود است.
در مزمور 37 کتاب زبور پیرامون ظهور منجی آمده‎است:
«(9) زیرا که شریران منقطع می‌شوند. امّا متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندک است که شریر نیست می‌شود که هر چند مکانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افکار مذمومه می‌نماید، و دندان‌های خویش را بر او می‌فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون که می‌بیند که روز او می‌آید (14) شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آن که مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمان‌های ایشان شکسته خواهد شد (16) کمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. (17) چون که بازوهای شریران شکسته می‌شود و خداوند صدّیقان را تکیه‌گاه است (18).
خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود (20) لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه‌ها فانی بلکه بلکه مثل دود تلف خواهند شد؛ (22) زیرا متبرّکان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد.
همچنین در جای دیگری از این کتاب آسمانی، آمده‎است:
«... قوم‌ها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که می‌آید، ‌زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد. و قوم‌ها را به امانت خود.»

می بینیم قرآن به حق، پیروان اسلام را به خواندن بخش‎هایی از زبور داوود دعوت می‎کند تا از این طریق به جهانیان نشان دهد، بشارت منجی و ظهور حکومت نهایی موعود، آرزویی است که از ابتدای خلقت، هدف تمامی انبیاء و الیاء الهی بلکه هدف نهایی خلقت بوده‎است.

 

به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن که صد البته نزدیک است....






فهرست منابع:


1- سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 105
2- عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38

3- عهد عتیق-کتاب مزامیر- ‌مزمور 96، بندهای 10 -

منبع وبسایت مصاف (www.masaf.ir)

  • فرشید واحدی

قرآن علارغم همه توطئه هایی که در طول تاریخ شده تا مطرح نشود,

محفوظ مانده و مطرح شده و تمام کوشش ما باید این باشد که قرآن را در جامعه مطرح کنیم.

به شما که مرا به عنوان معلم خود قبول دارید(دانشجویان) عرض میکنم تمام تلاشمان باید این باشد هر کجا که هستیم هر جا که میتوانیم چند نفرمان جمع شویم, مسجدی داشته باشیم, حسینیه ای داشته باشیم, محفل مذهبی یا علمی یا اخلاقی داشته باشیم در هر شهری و دهی ودر هر محله ای, در هر اداره ای, در هر کارخانه ای که هستیم بکوشیم تا یک بنیاد قرآنی ایجاد کنیم و برای شروع در هر سطحی قابل قبول است.

بکوشیم که دومرتبه همه ی مسجد های ما, همه ی حسینیه های ما, همه ی محفل های دینی ما مسجد و محفل دینی قرآن باشد.

البته برای رسیدن به این هدف, همه چیز "حدیث " "روایت" "تاریخ" "سیره ی پیغمبر و ائمه" باید پیرامون قرآن باشد, زیرا  آن ها وسیله ی فهم درست قرآنند. قرآن, ما را از آنها بی نیاز نمی کند و برای فهم و راه یافتن درست به قرآن عترت بهترین راه درست رسیدن به قرآن است. ائمه ما بهترین و مطمئن ترین مفسرین قرآنی هستند و علی بهترین کسی است که ما به وسیله ی او میتوانیم قرآن را درست بخوانیم و بفهمیم. پس قلب باید قرآن باشد و نبض ما با تپش قرآن بزند.

و بدین گونه است که همه پراکندگی ها پیرامون قرآن, به وحدت خواهد آمد. و همه ی سؤتفاهم ها و بدبینی ها, با زبان قرآن و میانجی گری قرآن به تفاهم و وحدت بدل خواهد شد.

دکتر علی شریعتی(سخنرانی سوره روم)

  • فرشید واحدی

خدای متعال برای اینکه به انسانها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده است و رسول خدا (ص) نیز در حدیثی فرمود "هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است".


کتاب مقدس قرآن مجموعه اى از سخن الهى است که در مدت 23 سال به وسیله امین وحى جبرائیل بر قلب نازنین پیشواى گرامى اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) نازل گردید که در طول حیات مبارک پیامبر(ص) و زندگی ائمه اطهار(ع) تفسیر برخی از آیات قرآن از زبان مبارک این بزرگواران بیان شد، اما بسیاری از آیات قرآن توسط مفسران و علمای اسلام بر اساس روایات اسلامی تفسیر شد که نتیجه این تلاشها تاکنون نگارش صدها کتاب تفسیری بوده است.

 تفسیر آیه « بسم الله الرحمن الرحیم» 


 

جمله بسم الله الرحمن الرحیم 114 بار بر پیامبر اکرم(ص)نازل شده است؛ در 113 سوره به عنوان سرفصل آمده و از آنجا که اول سورهٔ برائت بسم الله نازل نشده و در سورهٔ نمل علاوه بر ابتدای سوره، در آیه« إنّه من سلیمان و إنّه بسم الله الرحمن الرحیم» نیز این جمله مبارکه آمده است مجموعا 114 آیه می شود.

 

«بسم الله الرحمن الرحیم» جزء‌ سوره حمد و دیگر سوره های قرآن به شمار می رود -الا سوره توبه- و اگر کسی سوره حمد را در نماز یا غیرنماز، واجب شد که بخواند، اگر این آیهٔ‌ بسم الله را نخواند سوره را ناقص خوانده، چرا که این آیه جزء سورهٔ فاتحة‌ الکتاب است.

 

بنابر روایتی، احتمالاً برای اولین بار، سلمان فارسی به درخواست ایرانیان ترجمه سوره حمد و «بسم الله الرحمن الرحیم » را انجام داد که در آن ترجمه «بسم الله ...» «به نام یزدان بخشاونده» آمده و در ترجمه تفسیر طبری که مترجم آن ناشناس است، به صورت «به نام خدای مهربان بخشاینده » ذکر شده و تا زمان حاضر با اندک تفاوتی به صورت «به نام خداوند بخشنده مهربان» باقی مانده است.

 

عبارت «بسم اللّه الرحمن الرحیم » نخستین عبارت قرآن است که در اول سوره علق (اقرا) بر پیامبر(ص) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است. از روایتی که کلینی از امام صادق (ع) نقل می کند، آغاز همه کتب آسمانی «بسم الله الرحمن الرحیم » بوده است. این عبارت در ابتدای تمام سوره های قرآن، جز سوره برائت (توبه) آمده است. همچنین سوگند دادن خدا به «بسم الله الرحمن الرحیم »، در برخی ادعیه، حاکی از ارزش این آیه است.


ارتباط محتوای«بسم الله» با مضمون هر سوره

 

بر اساس نظر اکثر مفسران هر باری که «بسم الله الرحمن الرحیم» نازل می شد معنای جدید و مصداق تازه‌ای را در برداشت به این معنی که محتوای بسم الله آن سوره با مضمون آن سوره در ارتباط است. چون مضمون سور فرق می ‌کند، ‌مضمون این بسم الله ها هم فرق خواهد کرد و پایان هر سوره با نازل شدن بسم الله مشخص می ‌شد.

 

ادب الهی در شروع کار/ نافرجام بودن هر کاری که با نام خدا آغاز نشود


خدای متعال برای اینکه به انسانها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده و علمای فریقین(شیعه و سنی) از رسول خدا (ص) نقل کرده اند « کل امر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو ابتر» یعنی «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است». بنابراین اگر انسان کاری را به نام خدا شروع نکند، هرگز به مقصد نمی ‌رسد.

 

عبادتی که با نام خدا شروع نشود هم ابتر است

 

خدای سبحان با آغاز سوره فاتحة الکتاب به بسم الله به ما آموخت که این حمد و عبادت خدا را نیز به نام خدا آغاز کنید تا به مقصد برسید. معلوم می ‌شود اگر عبادت هم به نام خدا نباشد ابتر است چون حسن فعلی دارد ولی ارتباط را انسان حفظ نکرده است. هر چه به نام خدا نباشد، او هالک است زیرا چیزی که به نام خدا نباشد لا شیء‌ است به صورت شیء. بقاء فقط از آن خداست و کاری که برای وجه الله نباشد پایدار نیست.

 

امام صادق(ع) در روایتی از بسم الله به عنوان کلید درهای طاعت یاد کرده و می فرماید: درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببندید و درهاى طاعت را با بسم اللّه‏ گفتن بگشایید. همچنین امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: هرگاه یکى از شما وضو بگیرد و بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم نگوید، شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کارى که باید نام خدا را بر آن جارى سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن شریک است. 

 

نزدیکی«بسم الله» به اسم اعظم/ اسم اعظم از سنخ لفظ و مفهوم نیست


بر اساس روایات اسلامی"اسم اعظم" به بسم الله به قدری نزدیک است که سیاهی و سفیدی چشم به هم نزدیک هستند. اسم اعظم از سنخ لفظ و مفهوم و یا صورتی ذهنی نیست؛ که اگر کسی این کلمات را یاد گرفت بتواند مرده‌ای را زنده کند و مانند آن. اسم اعظم مقام است جزء‌ درجات اولیای الهی است که اگر روح به آن درجه ولایت رسید،‌ این کلمات را بر زبان جاری کند آن اثر را خواهد داشت. لذا اولیای الهی با «بسم الله الرحمن الرحیم» کار می ‌کردند.

 

همان طوری که خدای سبحان هر چه را که بخواهد با «کن» انجام می ‌دهد، بندهٴ آن مولی هم به اذن آن مولی، هر چه را بخواهد با بسم الله انجام می ‌دهد. نمونه‌اش را قرآن در جریان نوح بیان کرده است که «بسم الله مجریها و مرسیها» جریان نوح را که قرآن کریم طرح می ‌کند می ‌فرماید او که مسلط بر این طوفان سهمگین بود، کشتی را با نام خدا حرکت می ‌داد و با نام خدا آرام می ‌کرد و یا سیر و سکون این کشتی با نام خدا بود.

 

آنکه عبد کامل است به اذن خدا از «بسم الله» کاری می گیرد که مولای او از «کن» کاری را می‌گرفت. چون این عبد به جایی رسیده است چیزی نمی ‌خواهد مگر این که خدا بخواهد. لذا گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم آنقدر نزدیک است که سیاهی چشم به سفیدی چشم نزدیک است»


آیت الله جوادی آملی در این باره می گوید: اسم اعظم مفهوم نیست که با علم حصولی و وجود ذهنی اثر کند. اسم اعظم حرف نیست که با حرف کسی مرده را زنده کند یا با حرف کسی بر دریا مسلّط بشود، کشتی را با حرف براند. این چنین نیست. عالم نه با حرف اداره می ‌شود، نه با مفهوم ذهنی. عالم با آن مقام انسانی اداره می ‌شود.

 

اگر بسم الله همراه آن مقام بود، از جان یک موحدی «بسم الله» نشأت گرفت، یک موحد کامل گفت «بسم الله الرحمن الرحیم» این است که از اسم اعظم سهمی دارد و می ‌تواند بر عالم به اذن آفریدگار عالم اثر بگذارد و مسلط بشود. و گر نه اسم اعظم یک کلمه‌ای باشد انسان در بین کلمات جستجو کند آنها را بخواند و بدمد و مرده‌ای را زنده کند این افسانه است. یا اسم اعظم یک مفهومی باشد که هر کسی که این مفهوم را به خاطر سپرد، درخت پژمرده‌ را سرسبز کند، این قصه است.

 

عالم که با مفهوم و با لفظ نمی ‌گردد. عالم با حقیقت می ‌گردد. هر کسی به مقام ولایت رسید مانند انبیای الهی، آن مقام را پیدا می ‌کند و از آن کلمات آن اسم ها را استفاده می کند و الا چه خاصیت دهد نقش نگینی. آن انگشترها را اگر دیگران هم داشته باشند اگر انگشت، انگشت سلیمان نباشد، نقش نگین که اثری ندارد. و اگر جان، جان اولیای الهی نباشد بسم الله آن اثر را نمی ‌گذارد.


مبدأ اشتقاق و تحول در کلمهٴ «الله»/ تحیر شورافکن و ممدوح

 

«الله» از« ألِهَ » به معنی «عبادت» مشتق است؛ یا از «ألَهَ» و «وَلَهَ» به معنای تحیر و «إلٰهَ» بر وزن کتاب به معنای مکتوب است. خدا را آنچنانی که هست نمی ‌توان شناخت این تحیّر و وله یک تحیر ممدوح است بر خلاف تحیر مذموم. تحیر برای انسانی که راه را طی نکرده است مذموم است و عذاب می ‌آورد. اما تحیر برای کسی که به مقصد رسیده است نشاط و انس می ‌آورد. خدای سبحان، الله إله است یعنی «مألوه» و «معبود» یا «إلٰه» است یعنی «مألوه» و مورد تحیر و کم کم علم بالغلبه شد و چون ذات همهٔ کمالات را داراست از این جهت می‌گویند الله، نام ذات هستی است که مستجمع همهٔ کمالات است نه مفهوماً‌ اشتمال همهٔ کمالات در این مفهوم اخذ شده باشد.

 

تفسیر « الرحمن الرحیم»/ رحمت رحمانیه خداوند فراگیر و مطلق است

 

در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد ( نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر مى گیرد ) ولى رحیم اسم عام است به صفت خاص ( نامى است که بر خدا و خلق هر دو گفته مى شود اما اشاره به رحمت ویژه مؤمنان دارد) .

 

خدای سبحان دو رحمت دارد یک "رحمت مطلقه" که آن رحمت مطلقه دیگر مقابل ندارد. یک "رحمت خاصه" است که مقابل آن "غضب" است. آن رحمت مطلقه که فراگیر است حتی جهنم را هم زیر پوشش دارد آن دیگر مقابل ندارد. غضبی که مقابل آن رحمت باشد، نیست. این که فرمود: «و رحمتی وسعت کلّ شی» هر که شیء است مشمول رحمت من است و اینکه در ادعیه هم گفته می ‌شود خدای سبحان «یا من سبقت رحمته غضبه» یا تو را سوگند می ‌دهیم «برحمتک التی وسعت کل شیء» این رحمت مطلقه است و رحمت مطلقه مقابل ندارد. چیزی که مقابل این رحمت باشد عدم است نه غضب.

 

پیامبر اکرم (ص) در این مورد می فرماید: خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکى از آن را به زمین نازل کرده است و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عاطفه و محبتى که در میان مردم است از پرتو همان است، ولى 99 قسمت را براى خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن می سازد.

 

اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد که تا عوامل قاطعى براى آن پیدا نشود تحقق نخواهد یافت، چنانکه در دعا مى خوانیم «یا من سبقت رحمته غضبه : اى خدائى که رحمتت بر غضبت پیشى گرفته است» . انسانها نیز باید در برنامه زندگى چنین باشند ، اساس و پایه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند و اینکه قرآن 114 سوره دارد ، 113 سوره با رحمت آغاز مى شود و تنها سوره توبه که با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم الله است، این خود گویای بسیاری از نکات اخلاقی و رفتاری برای ما انسانها و مسلمانان است.


«بسم الله» حوامیم سبعه ومسبحات ستّه برای رسیدن به هدف مشترک آن سور

 

آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه « بسم الله الرحمن الرحیم» سوره حمد به اشتراک مضمون برخی از سوره های قرآن اشاره کرده و می گوید: گاهی چند سوره یک مضمون مشترک و واحدی را دارند. مثل «حوامیم سبعه» و «مسبّحات سته» و مانند آن.

 

این حوامیم هفتگانه که اول همهٔ اینها "حم" است و با حم شروع می ‌شود یک معنای مشترکی را تعقیب می کنند، گرچه برای هر یکی از این هفت حم هدف خاص است لذا هفت سوره شد. ولی همهٔ این هفت سوره یک جامعی دارند که از آن جهت حوامیم سبعه با حرف مقطع حم شروع می ‌شود. بسم اللهی که مربوط به این هفت سوره است با هدف مشترک این هفت سوره مناسب است.رسول خدا (ص) هر شب قبل از خوابیدن این شش سورهٔ مسبحات را قرائت می کردند و این جزء سنن و دستورات ما هم هست که هر شب انسان این شش سوره را قرائت کند.


متعلَّق بسم الله

 

گفتن بسم الله در آغاز هر کار هم به معنى استعانت جستن به نام خدا است، و هم شروع کردن به نام او و این دو یعنى استعانت و شروع که مفسران بزرگ ما گاهى آن را از هم تفکیک کرده اند و هر کدام یکى از آن دو را در تقدیر گرفته اند به یک ریشه باز مى گردد. در واقع این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنى هم با نام او شروع مى کنم و هم از ذات پاکش استمداد مى طلبم.

 

پس بسم اللهی که در اول قرآن است انسان به نام خدا شروع می ‌کند که به هدف این قرآن که نورانی شدن است، برسد. چون خدای سبحان قرآن را نور نامید بسم اللهی که در اول قرآن است برای این است که انسان به این هدف واحد قرآن که نورانی شدن است، برسد. بسم اللّهی که در هر سوره است برای رسیدن به هدف خاص آن سوره است و بسم اللهی که در مسبحات ستة است برای رسیدن به هدف مشترک آن شش سوره تسبیحی است. بسم اللّهی که در حوامیم سبعه است برای نیل به هدف مشترک آن هفت حامیم است و مانند آن.


در بعضی از تعبیرات بزرگان آمده است که همهٔ معارف قرآن کریم در سورهٔ حمد جمع شده است که آن فاتحة الکتاب است. ام الکتاب است و مانند آن؛ و همهٔ معارف سورهٔ فاتحهٴ الکتاب در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و همهٔ آن اسرار در" باء" بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من نقطة باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم.

 

قداست و برکت نام خدا

 

«بسم الله الرحمن الرحیم» آنچنان از قداست برخوردار است که انسانها موظفند این نام را تسبیح و تکریم کرده و آن را فراموش نکنند. نه این نام را در جای باطل به کار برند و نه در کار حق از این نام غفلت کنند و نه در کنار این نام، نام دیگری یا دیگران را ببرند. لذا خدای سبحان هم این اسم را مظهر برکت قرار داد، هم مظهر تسبیح، هم اوصاف تشبیهیه را در این اسم ظاهر کرد و هم برکات تنزیهیه را، هم فرمود «تبارک اسم ربک» هم فرمود «سبّح اسم ربک».

 

خداوند فرمود: «فسبّح باسم ربک العظیم»و «سبح اسم ربک الاعلی»(این نام را تنزیه بکن). این طور نباشد که در کنار این نام شریکی برای او قائل باشی و بگویی به نام خدا و به نام خلق قهرمان خدا. این تنزیه نام خدا نیست. این توهین نام است که در کنار این نام، نام دیگری یا دیگران باشد. و مبادا بگویی اول به نام خدا، دوم به نام فلان شخص. خدا نامش اولی است که ثانی برنمی ‌دارد. نه در کنار او نامی است، نه او اول است و دیگری یا دیگران ثانی. این نام را تنزیه بکن.

 

وقتی آیه«سبح اسم ربک الاعلی» نازل شد، رسول خدا (ص) فرمود: «اجعلوها فی سجودکم» آنرا در سجده قرار بدهید، که در سجده می ‌گوییم: سبحان ربی الاعلی و بحمده. وقتی آیه«سبح اسم ربک العظیم» نازل شد پیامبر(ص) فرمود: «اجعلوها فی رکوعکم» لذا در رکوع می ‌گوییم: سبحان ربی العظیم و بحمده. اینکه خدای سبحان فرمود نام مرا گرامی بدارید «تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام» برای اینکه این نام منشأ برکت است. این نام نشانه و علامت آن هستی محض است که همهٔ خیرات از ناحیه اوست.

 

شرط حلّیت ذبیحه ذکر اسم الله است نه بخصوصه

 

خداوند در قرآن می فرماید «و لا تأکلوا ممّا لم یُذْکَر اسمُ الله علیه و إنّه لفسقٌ» که این یک حکم شرعی است. دستور اسلام این است که وقتی می ‌خواهید ذبیحه را ذبح کنید، نام خدا را ببرید «فاذکروا اسم الله علیها». این جنبه اثباتی قضیه و اگر کسی عمداً نام خدا را نبرد، آن حیوان مردار می ‌شود؛ یعنی چیزی که حلال و طیب و طاهر بود می ‌شود مردار و حرام و آلوده.

 

یک شرط حلیت ذبیحه آن است که ذابح مسلمان باشد و یک شرط دیگر این است که حین ذبح بگوید «بسم الله الرحمن الرحیم». اگر یک مسلمانی در حین ذبح، عمداً بسم الله را نگفت یا گفت به نام نامی فلان فرد و غیره و ذبیحه را سر برید این گاو و گوسفند حلال و پاک با این کار حرام و آلوده می شود.

 

بسم الله نشانه دین اسلام

 

پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) علاوه بر توصیه های عام نسبت به ذکر بسمله، در مواردی خاص، مانند اوقات خوردن غذا، نوشتن نامه ، رفتن به بستر برای خواب و برخاستن از بستر تأکید بیشتری بر بیان بسم الله داشتند. با این اوصاف ، ذکر بسمله برای مسلمانان به صورت شعار و نشانه دین اسلام درآمده است و بلند گفتن آن از نشانه های ایمان شمرده می شود، چنانکه پیامبر اکرم(ص) هنگام تلاوت قرآن، بسمله را به صدای بلند می گفت و مشرکان از او روی بر می گرداندند که آیة 46 سوره اسراء به همین نکته اشاره دارد.

  • فرشید واحدی



اى ابا عبد الله الحسین

من به درگاه خدا تقرب مى ‏جویم 

و به درگاه رسولش و به حضرت امیر المؤمنین و حضرت فاطمه و حضرت حسن 

و به حضرت تو قرب مى ‏طلبم 

بواسطه محبت و دوستى تو


ششم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد نامه‏ای برای عمر بن سعد فرستاد که: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده‏ام. توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من می‏فرستند.


2. در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه‏السلام عرض کرد: یابن رسول اللّه‏! در این نزدیکی طائفه‏ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.


امام علیه‏السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می‏کنم، او یارانی دارد که هر یک از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت می‏نمایم... .


در این هنگام مردی از بنی‏اسد که او را "عبداللّه‏ بن بشیر" می‏نامیدند برخاست و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت می‏کنم و سپس رجزی حماسی خواند: 

قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواکلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا 

اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ کَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ

"حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی که آماده پیکار شوند و هنگامی که سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ که من [رزمنده‏ای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه‏ام."


سپس مردان قبیله که تعدادشان به 90 نفر می‏رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏السلام حرکت کردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین علیه‏السلام نداشتند. هنگامی که یاران بنی‏اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد. 

حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه‏السلام آمد و جریان را بازگو کرد. امام علیه‏السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ"

(بحارالانوار، ج44، ص386.)

  • فرشید واحدی



یا ابا عبد اللّه الحسین 

مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام و آسمان بزرگ و سهمگین است

خدا لعنت کند امّتى را که بناى ستم و بیداد را بنیان‏ نهادند.


پنجم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.

( عوالم العلوم، ج17، ص237.)


2. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.

( مقتل الحسین(مقرّم)، ص199.)


3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.


شبث بن ربعی : او پیامبر را درک کرد، ولی مرتد شده و خود را به عنوان مؤذّن فردی بنام "سجاح" که ادعای نبوّت کرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفّین بر علیه امام علی علیه‏السلام جنگید و در کربلا نیز از لشکریان یزید بود.


  • فرشید واحدی