شیعه خانه امام زمان (عج)

پایگاه فرهنگی ،مذهبی شیعه خانه امام زمان (عج)

شیعه خانه امام زمان (عج)

پایگاه فرهنگی ،مذهبی شیعه خانه امام زمان (عج)

هدف این پایگاه کمک به شناخت بهتر و عمیق تر مسائل جامعه،باید ها و نباید های شیعه خانه امام زمان(عج) و تعالی فرهنگ ایرانی اسلامی می باشد.

پیام های کوتاه
  • ۳ آبان ۹۴ , ۱۸:۰۰
    ...
  • ۲ آبان ۹۴ , ۱۱:۳۳
    ...
  • ۲۴ مهر ۹۴ , ۱۵:۴۵
    شعر
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۸/۰۳
    ...


مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند

همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند


گرد و خاکی شد و از خیمه دوتا آینه رفت

ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت


ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را

پسر ام بنین و پسر فاطمه را


قمر هاشمی از اصل و نَسَب می گوید

دیگری هم اَنا قتّالُ عرب می گوید


پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر

سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر


گفتم اعجاز ! از اعجاز فراتر دیدند

زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند


شانه در شانه دوتا کوهِ سراسر محشر

حمزه و جعفر طیار، نه ، طوفانی تر


شانه در شانه دوتا کوه ،خودت می دانی

در دلِ لشکرِ انبوه ، خودت می دانی


که در آن لحظه جهان ، از حرکت افتاده ست

اتفاقی است که یکبار فقط افتاده ست


ماه را من چه بگویم که چنین هست و چنان

شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان


ماه ، در کسوت سقا به میان آمده است

رود برخواست ، که موسی به میان آمده است


رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد

رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد


ماه افتاده در آئینه ز تصویر بگو

مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو


ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده

غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده


رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت

داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت


لب اگر تر کند از چشمه ی دریا عباس

چه جوابی بدهد ام بنین را عباس ؟


دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست

چشم امید رباب است که بر شانه ی اوست


دستش افتاده ولی ، راه دگر پیدا کرد

کوه غیرت ، گره کار به دندان وا کرد


می توانست به آنی همه را سنگ کند

نشد آنگونه که می خواست دلش ، جنگ کند


چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟

ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد


پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی

تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی


آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست

من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست


آه ! برخیز که گهواره به غارت نرود

دختر فاتح خیبر به اسارت نرود...

سید حمید رضا برقعی

  • فرشید واحدی
*اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ*

*دهمین روز محرّم الحرام
عاشورای حسینی, بر شیعیان جهان تسلیت باد*
*
امام صادق (ع) می فرمایند:
"هر کس که امام حسین ( علیه السلام ) را در روز عاشوا
زیارت کند بهشت بر او واجب می شود"
*

التماس دعا
  • نیلوفر حسین آبادی
اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله الحسین و علی الوالد حسین و علی اصحاب الحسین...
  • نیلوفر حسین آبادی


از قرن ها پیش عاشورا به عنوان تجلی روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است.


امام حسین (ع) در این روز، با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند با سپاه سنگدل و بی دین حکومت یزید به مقابله برخاست و حماسه ای خلق کرد که حتی با یادآوری آن می توان به عظمت این نهضت حسینی پی برد. او و یارانش کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی مبدل ساختند.


امام حسین(ع) که به دعوت اهل کوفه از مکه عازم این شهر بود تا به شیعیان انقلابی بپیوندد و رهبری آنان را به عهده گیرد، پیش از رسیدن به کوفه، در کربلا به محاصره نیروهای ابن زیاد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسلیم و بیعت با حکومت غاصب و ظالم یزیدی را بپذیرد، سپاه کوفه با او جنگیدند.


امام حسین (ع) و یارانش روز عاشورا لب تشنه با رشادتی شگفت تا آخرین نفر جنگیدند و به شهادت رسیدند و بازماندگان این قافله نور، به اسارت نیروهای ظلمت درآمده به کوفه برده شدند. هفتاد و دو تن یاران شهید او، بزرگترین حماسه بشری را آفریدند و یاد خویش را در دل تاریخ و وجدان بشرهای فضیلت خواه، ابدی ساختند.


عاشورا نه یک حادثه، که یک فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب که نقش حیاتى را در استحکام ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهاى آن ایفا کرده است.


قیام عاشورا از سال 61 هجرى تا امروز همچون چشمه اى جوشان و خروشان از آب زلال و گواراى خود تشنگان معرفت و حقیقت را سیراب کرده، و الهام بخش بسیارى از نهضت هاى حقّ علیه باطل بوده است. 


هنوز هم بشریّت، تشنه درسهای "مکتب عاشورا"ست، مکتبی که الفبای آن، فداکاری، جانبازی، خلوص و خدامحوری است.


عاشورا گرچه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته که همه ساله دهه محرم و بویژه عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و همه، حتی غیر شیعه، در مقابل عظمت روح آن آزادمردان تعظیم می کنند.


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِه ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ


حسین(ع)، هم "راه" است و هم "راهنما". هم کاروان است و هم قافله سالار.

حسین(ع)، کشتی نجات و مشعل هدایت است.

حسین(ع)، چشمه ای از حقیقت و حرّیت است که تا ابد کام تشنگان آزادی را سیراب می سازد.


اایام سوگواری شهادت سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) و باب الحوائج حضرت عباس (ع) را به تمام مسلمانان جهان تسلیت عرض می نماییم.



  • فرشید واحدی

درد مجنون را فقط لیلا مداوا می کند

درد نوکر را فقط مولا مداوا می کند


مسجد و محراب و هیئت، هرکجا خواهی که باش

کار او این است، او هرجا مداوا می کند


ارمنی باشی،مسیحی باشی، فرقی نیست دوست

یک نگاهت میکند آقا، مداوا می کند


در طبابت دکتر ما، از همه بالاتر است

هرکه پیشش میرود،درجا مداوا می کند


دست او مشکل گشای عالم و آدم بُوَد

تو گدا سویش برو دارا مداوا می کند


تشنگی دردیست شیرین نزد ما احساسیان

مبتلایش شو ببین سقّا مداوا می کند


نوش دارویش گمانم تربت کرببلاست

بسکه آقایم چنین زیبا مداوا می کند


علقمه دانشگَه و زهرا بُوَد استاد او

او به اذن حضرت زهرا مداوا می کند


علمدار

نهم ماه محرم، روز تاسوعا، منتسب به غیرت و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.


تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است. آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، اما جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‏بیت و کودکان تشنه کام باشند، لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.


دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی بدیل فتوت و مردانگی در تاریخ شد.در این روز علاوه بر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) وقایع دیگری نیز که متصل به حماسه عاشورا هستند، رخ داده است که یکی از آنها ورود شمر به کربلا است.


شمر بن ذی الجوشن که در دشمنی به اهل بیت پیش قدم تر از دیگران بود و با حرارت ویژه ای در واقعه کربلا حضور یافت، نامه شدید اللحن عبیدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رساند و او را از منظور عبیدالله باخبر کرد.

پسر سعد که نسبت به صلح با امام حسین خوشبین و در این راه تلاش زیادی کرده بود، یک باره در برابر نامه عبیدالله قرار گرفت و راه گریزی برای خود نیافت. او یا باید با امام حسین نبرد می کرد و یا فرماندهی را از دست می داد و برای همیشه از دستیابی به حکومت ری محروم می شد.


وی پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جای او به فرماندهی سپاه خواهد رسید. بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچگونه اخطار قبلی و با دستپاچگی تمام فرمان حمله عمومی به سوی خیمه های امام حسین را صادر کرد.


امام در این هنگام خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروی خیمه های خود مشاهده کرد.

آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس را طلبید و وی را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوی سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزی های بی حاصل آنان را جویا گردند. حضرت عباس به همراه یاران امام به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید: منظور شما از این حرکت بی جا و غوغاها چیست؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده که باید بر شما عرضه کنیم و آن این است که یا در طاعت او درآیید و با وی بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید!


حضرت عباس فرمود: پس قدری تأمل کنید تا من این گزارش را به سرورم برسانم .


حضرت عباس علیه السلام ، پیام دشمن را به امام رساند. امام به وی فرمود: به سوی ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقداری بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا می داند که من به راز و نیاز با وی و نیایش در درگاهش چه قدر علاقمند هستم .


حضرت عباس پیام امام را به دشمن رساند. عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کاری شده بود و شمر را رقیب خود می دید، از درخواست امام سرباز زد و گفت: برای حسین دیگر مهلتی نیست !


اما برخی از فرماندهان سپاه ، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت می خواستند، ما دریغ نمی کردیم ولی از مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا دریغ می ورزیم؟ لازم است او را مهلت دهید. عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولی بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر می سپاریم . در این هنگام ، آرامش نسبی حاکم گردید و هر دو سپاه به خیمه گاه خویش برگشته و منتظر فرا رسیدن روز بعد شدند ...


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِه ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهار

  • فرشید واحدی

خداوندادلم تنگ حسین است.....

دلم خاک کف پای حسین است....

خدایاکاش شهرم کربلا بود....

سرم هم مبتلابرنیزه هابود....

چنان مستم نماازجام مولا....

که جان بیرون روداز عشق مولا....

حسین ابن علی شمع وجوداست...

که فارغ ازهمه بودونبود است....

خدایاتاروپودم کربلاییست...

که آسایش دراین ملک بلانیست...

منم پروانه مولاگشته شمعم...

مکن تفریق .براوگشته جمعم...

طریق عشقبازی رازدارد...

بنازم دلبرم رانازدارد....

کشم نازت به جانم حضرت عشق....

فدای تارمویت حضرت عشق....

خداوندابهشتم کربلا کن...

وجودم رابه اقامبتلا کن...

 السلام وعلیک یااباعبدالله

السلام وعلیک یاابالفضل العباس

  • فرشید واحدی

مست می​ آمد و رخساره برافروخته بود


تا کجا باز دل غمزده​ ای سوخته بود


رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی


جامه ​ای بود که بر قامت او دوخته بود


جان عشاق سپند رخ خود می​دانست


و آتش چهره بدین کار برافروخته بود


گر چه می​گفت که زارت بکشم می​دیدم


که نهانش نظری با من دلسوخته بود


کفر زلفش ره دین می​زد و آن سنگین دل


در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود


دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت


الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود


یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد


آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود


گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ


یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود


"حضرت حافظ"


  • فرشید واحدی

محرم۷پس چرا آن روز نباریدی......

  • فرشید واحدی
  • فرشید واحدی