شیعه خانه امام زمان (عج)

پایگاه فرهنگی ،مذهبی شیعه خانه امام زمان (عج)

شیعه خانه امام زمان (عج)

پایگاه فرهنگی ،مذهبی شیعه خانه امام زمان (عج)

هدف این پایگاه کمک به شناخت بهتر و عمیق تر مسائل جامعه،باید ها و نباید های شیعه خانه امام زمان(عج) و تعالی فرهنگ ایرانی اسلامی می باشد.

پیام های کوتاه
  • ۳ آبان ۹۴ , ۱۸:۰۰
    ...
  • ۲ آبان ۹۴ , ۱۱:۳۳
    ...
  • ۲۴ مهر ۹۴ , ۱۵:۴۵
    شعر
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۸/۰۳
    ...

۲۷ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

از تیمورلنگ سوال می‌کنند که:

چگونه امنیتی در کشور پهناور خود ایجاد نمودی که وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول کشور را طی می‌کند؛ کسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمی‌کند؟

در جواب، جمله کوتاه ولی با تاملی می‌گوید:

در هر شهری که دزدی دیدم ،، گردن داروغه را زدم!!

*

روزی بهلول را گفتند:

شخصی که دزدی کرده بود را گرفته اند، به نظرت باید چکارش کنند؟

بهلول گفت: باید دست حاکم آن شهر را قطع کرد...

همه با تعجب پرسیدند: چرا؟؟ مگر حاکم دزدی کرده که دستش را قطع کنند؟

بهلول در جواب گفت: گناهکار اصلی حاکم شهر است که مردمش باید برای امرار معاش دزدی کنند!!

از امیر کبیر پرسیدند : در مدت زمان محدودی که داشتی چطور این مملکت رو از هرچی دزد پاک کردی؟


گفت: من خودم دزدی نمی کردم و نمی گذاشتم معاونم هم دزدی کند. 

اونم از این که من نمی گذاشتم اون دزدی کنه، نمی گذاشت معاونش دزدی کنه و ....

تا آخر همین طور...

اگه من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردن و کشور می شد دزدخونه،

همه هم دنبال دزد میگشتیم

و چون همه مون دزد بودیم هیچ دزدی هم محکوم نمی کردیم مردم هم گیج و ویج می شدند،،


خانه از پای بست ویران است


  • فرشید واحدی

تو مرا جان و جهانی ، چه کنم جان و جهان را 

 تو مرا گنج روانی ، چه کنم سود و زیان را 


نفسی یار شرابم ، نفسی یار کبابم

 چو در این دور خرابم ، چه کنم دور زمان را


 ز همه خلق رمیدم ، ز همه باز رهیدم

 نه نهانم ، نه پدیدم ، چه کنم کون و مکان را


ز وصال تو خمارم ، سر مخلوق ندارم

 چو تو را صید وشکارم ، چه کنم تیر و کمان را 


(( مولانا ))

لبیک یا حسین

  • فرشید واحدی
  • فرشید واحدی
رقیه جان مشکل از ماست که دشمن اینگونه بی حیا شده است..
رقیه جان ما به جای اینکه مظلومیتت را به سینه ی تاریخ حَک کنیم درگیر شَک و شُبه های بیجا شده ایم..
رقیه جان روزی خواهد آمد که درگوش جهانیان مظلومیتت را فریاد میکنیم..
رقیه جان روزی خواهد آمد...
  • نیلوفر حسین آبادی

گاندی: 



من نهضتم را مدیون حسین بن علی (ع) هستم و من چیز تازه ای برای مردم هندوستان به ارمغان نیاورده ام. 



 



چارلز دیکنز (نویسنده انگلیسی): 



اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته‌های دنیایی خود بود، من نمی‌فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند. پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد. 



 



جرجی زیدان، نویسنده لبنانی: 



پس از رحلت پیامبر(ص)، حب جاه و مال بر فضایل اخلاقی فائق آمد و افکار و آرای آل علی(ع) در میان چنان مردمی بی اثر ماند. چنانکه مردم کوفه به خاطر جاه و مال بیعتی را که با امام حسین(ع) بسته بودند، در هم شکستند و به این نیز اکتفا نکرده و او را کشتند. 



 



توماس مان، متفکر آلمانی: 



اگر بین فداکاری مسیح و حسین(ع) مقایسه شود حتماً فداکاری حسین پرمغزتر و باارزش تر جلوه خواهد نمود. زیرا مسیح روزی که آماده برای فدا شدن گردید زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبوده که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند آمد. امام حسین(ع) زن و فرزند داشت و بعضی از آنها کودک خردسال بودند و احتیاج به پدر داشتند. 



 



کورت فریشلر، مورخ بزرگ آلمانی: 



امام حسین(ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود برتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد... تصمیم ثابت حسین(ع) برای فداکاری مطلق نه ناشی از لجاجت بود نه معلول هوا و هوس و او با پیروی از عقل مصمم شده بود که به طور کامل فداکاری کند تا اینکه مجبور نشود بر خلاف عقیده و آرمان والای خود به وسیله سازشکاری با یزید بن معاویه و زندگی ادامه دهد. می دانیم که حسین(ع) خود را برای کشته شدن آماده کرده بود. و او عزم داشت خویش را فدا نماید چرا توقف نکرد تا به قتلش برسانند و چرا دائم اسب می تاخت و شمشیر می انداخت... حسین(ع) دست روی دست گذاشتن و توقف برای کشته شدن را دور از مردانگی و جهاد در راه عقیده و آرمان خود می دانست. در نظر حسین(ع) در همانجا توقف کردن و گردن بر قضا دادن تا این که دیگران نزدیک شوند تا او را به قتل برسانند خودکشی محسوب می شود. یک مرد دلیر و با ایمان خودکشی نمیکند. 



 



توماس کارلایل، دانشمند بزرگ انگلیسی: 



بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می شوند اهمیت ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت موجب شگفتی من است. 



 



تندن اندیشمند هندی: 



قیام کربلا معدل بشریت را بالا برد و سطح آن را ارتقا بخشید. 



 



آنتوان بارا (دانشمند مسیحی سوری): 



اگر بگویم حسین (ع) چراغ اسلام است کم گفته ام، اگر بگویم که او زره اسلام است کم گفته ام، بهترین جمله ای که می توانم بگویم این است که او وجدان تمام ادیان در تمام تاریخ است. 



 



واشنگتن ایروینگ(مورخ آمریکایی): 



برای امام حســـین ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد،لیکن مسوولیت پیشوایی مسلمین اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت، در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده…روح حســـین فنا ناپذیر است؛ای پهلوان من و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، حســـــین! 



 



پرفسور ادوارد براون (شرق شناس انگلیسی) 



آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود آغشته به حزن و اندوه نگردد؟ 



حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند… هر کس اندکی حس در نهاد خود داشته باشد نمی تواند از این غصه غم انگیز متاثر نشود. 



موریس دوکبری (اندیشمند فرانسوی) 



حســـین برای شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام مرتبه اسلام از جان و مال و فرزندان گذشت و زیر بار استعمار و ماجرا جویی یزید نرفت، پس بیایید ما هم شیوه او را سر مشق قرار داده از زیر دستی یزیدیان نوعی رهایی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم، زیرا مرگ با عزت و شرافت بهتر از زندگی با ذلت است. 

 


پرفسور ماربین (فیلسوف و خاورشناس آلمانی): 



من معتقدم که رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان به خاطر شهید شدن حســــین و آن رویدادهای غم انگیز می باشد و یقین دارم که سیاست عاقلانه مسلمانان قرون متمادی هر کسی که آن را شنید بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این عده مردم دلیر غیرتمند، نامی بلند و غیر قابل زوال برای خود...

یا علی مدد

  • فرشید واحدی
خدای من،نه آنقدر پاکم که کمکم کنی و نه آنقدر بَدم که رهایم کنی.. میان این دو گُمم،هم خودم را و هم تورا آزار میدهم.. هرچقدر تلاش کردم نتواستم آنی باشم که تو خواستی و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی.. آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی "هیچ" یعنی "پوچ"... خدایا هیچوقت رهایم نکن..
  • نیلوفر حسین آبادی
ما سرنوشت شما را عوض نمی کنیم الا خودتان بخواهید (قران کریم)
  • نیلوفر حسین آبادی
من یک زنم ... خالقم سوره ای به نامم نازل کرد! من یک زنم... خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن حتی حج ات قبول نیست. من یک زنم.... خالقم به تو دستور داده که حجراسماعیل را نیز طواف کنی، جایی که یک زن، هاجر در آن دفن است من یک زنم... و خالقم گفته باید هفت بار پا در جای پای یک زن، هاجر بگذاری و آنقدر سعی کنی تا خدایت تو را بپذیرد. من زنم.... بهشت زیر پای مادر است... روح انسان از درون من به او دمیده میشود... هر روز پاسداری من از کودکم، ثوابی عظیم دارد. اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد، و به من خدمتی کند برای او برابر با هزار سال عبادت است.. و ثواب هزاران شهید برای خوش اخلاقی در خانه... سرشت و صفات انسانها از شیر من است.... مردان از دامن زن به معراج میروند. عفت من سرمایه الهی من است. من چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم!! من زنم... آری من همان زنم که نجابتم قیمتم را از یه دنیا بالاتر میبرد. من عاشق سوره کوثرم...سوره ای که گواهی میدهد نسل پیامبر نسلی است که از سلاله یک زن است.
  • نیلوفر حسین آبادی

حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) پس از دریافت نامه های فراوان اهالی کوفه، مبنی بر رفتن آن حضرت به کوفه و بر عهده گرفتن قیام مردمی بر ضد بنی امیه در آغاز پسرعمویش مسلم بن عقیل (ع) را به نمایندگی خویش به آن دیار اعزام کرد.


اهالی کوفه به ویژه شیعیان و محبان اهل بیت(ع) از مسلم بن عقیل(ع) استقبال شایانی کرده و بیش از 18000 تن با وی بیعت کردند و مسلم بن عقیل (ع) پس از وصول اطمینان از صداقت کوفیان، نامه ای برای امام حسین (ع) نوشت و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد و امام حسین (ع) در روز هشتم ذی الحجه سال 60 قمری به همراه خانواده، فامیلان و یاران خود عازم کوفه شد.


اما در بین راه در توقفگاه زرود، خبر شکست قیام شیعیان کوفه و شهادت مظلومانه مسلم بن عقیل (ع) بدست مزدوران عبیدالله بن زیاد را دریافت کرد. با این حال، به حرکت اعتراضی خویش به سوی عراق ادامه داد. ولی پس از گذشتن از توقفگاه شراف با سپاه یک هزار نفری عبیدالله بن زیاد به فرماندهی حر بن یزید تمیمی روبرو گردید.


حر بن یزید از سوی حصین بن نمیر مأموریت داشت که در جاده میان مکه و کوفه به گشت زنی پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسین (ع) ، آن را ردیابی کرده و مانع ورودش به کوفه گردد. امام حسین (ع) به محض رویارویی با سپاه خسته و تشنه حر بن یزید با آنان مهربانی کرد و همه را سیراب و از الطاف خویش برخوردار گردانید.


حر بن یزید که پیش از این از امام حسین (ع) تصور دیگری داشت در برابر مهربانی های آن حضرت، متأثر و منفعل شد و رفتاری غیرخصمانه در پیش گرفت. ولی بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد ناچار بود، آن حضرت را تعقیب کرده و مانع ورودش به کوفه گردد. در توقفگاه عذیب هجانات، نامه ای از عمر بن سعد فرمانده نظامی سپاه عبیدالله بن زیاد بدست حر بن یزید رسید و او را مأمور کرد که بر امام حسین (ع) سخت گیرد و او را از بیابانی خشک و فاقد آب و آبادانی گذر دهد. حر بن یزید بر امام حسین (ع) سخت گرفت و او را به سرزمینی غیرآباد وارد و مجبور به توقف نمود.


امام حسین (ع) ناچار شد در آن جا توقف کرده و آن را خیمه گاه خویش قرار دهد. امام حسین (ع) پس از رسیدن به این سرزمین، پرسید نام این مکان چیست؟ گفتند: کربلا. امام حسین (ع) همین که نام کربلا را شنید، گفت:


اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بکَ مِنَ الکَربِ والبَلاءِ.

سپس فرمود:

این جا، مکان کرب و بلا و محل محنت و عنا است، پس فرود آیید که منزل و خیمه گاه ما این جا است.


این زمین، محل ریختن خون ما است و در این مکان، قبرهای ما واقع می گردد. این ها را جدم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به من خبر داده است. پس قافله حسینی در آن جا فرود آمد و خیمه های مظلومیت و شرافت خود را برافراشت و در طرف دیگر، حر بن یزید با یاران و سپاهیان خویش نازل شد و خیمه های دشمنی و قتال با آل پیامبر صلی الله علیه و آله را برپا نمود.


شایان ذکر است، روز ورود امام حسین (ع) به سرزمین کربلا مصادف بود با روز پنج شنبه، دوم محرم سال 61 هجری قمری.


بدین گونه، حرکت امام حسین (ع) از مکه معظمه تا ورودش به کربلا، مدت بیست و چهار و یا بیست و پنج روز ادامه یافت.

( الارشاد (شیخ مفید)، ص 416؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 320؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ص 871. وقایع الایام شیخ عباس قمی، 2 محرم.)


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِه ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ




  • فرشید واحدی